نقش ورود حضرت معصومه (سلام الله علیها) به قم در گسترش تشیع

 

ارم صادق


چکیده

مقدمه

تولد و نامگذاری

پدر و مادر

القاب و کنیه ی آن حضرت

درکنار پدر بزرگوارش

حضرت معصومه علیها السلام در کنار برادرش امام رضا علیه السلام

هجرت حضرت معصومه به ایران

انگیزه های هجرت  ایشان به قم

تثبیت و گسترش جامعه شیعی بر محوریت حضرت معصومه(سلام الله علیها)

تاسیس حوزههای علمیه قم

نتیجه

فهرست منابع

 

چکیده

آشنا شدن با تاریخ و زندگانی اهل بیت (علیهم­السلام)  خاندان رسالت از جمله لوازم محبت و دوستی آن بزرگواران است علاوه بر این مطالعه ی زندگی این بزرگواران این مسئله را روشن می­سازد که آنها چه زحمت هایی را متحمل شدند تا دین مبین اسلام بدون تحریف به ما برسد. از جمله ی این شخصیت­ها، دختر امام کاظم(علیه السلام)، حضرت معصومه(سلام الله علیها) هستند که با تحمل همه شدائد و سختی­های بین راه، خودشان را به سرزمین قم رساندند و شهر قم را به مرکزی برای جهان تشیع در عالم اسلام تبدیل کردند. در این نوشتار ابتدا به نحو اجمال با زندگی حضرت معصومه (سلام الله علیها) آشنا خواهیم شد و بعد از آن اموری همچون نحوه ورود آن حضرت به قم، توجه علماء و محدثین به قم و هجرت به این شهر و نیز اقداماتی که بعد از ورود هجرت معصومه (سلام الله علیها) برای ترویج و نشر اسلام انجام شده بررسی شده است.

 

مقدمه

بدون تردید بررسی زندگی اولیای خدا و الگو قرار دادن آنها یکی از برترین عوامل تربیت صحیح و کسب سعادت ابدی و باعث پاکسازی و کسب کمالات شده و مفهوم زندگی عمیق، پویا و حقیقی را به انسان می آموزد و موجب جلا و صفای دل شده و کمک شایانی برای پیمودن مراحل تکامل و وصول به عالی ترین درجات هدایت خواهد بود. چون معرفت و شناخت کارساز زندگی است در این نوشتار سعی شده پس از نگاه اجمالی به زندگی حضرت معصومه(سلام الله علیها) و تحولات منجر به ورود ایشان به شهر قم، نقش این هجرت تاریخی در گسترش تشیّع و تشکیل مهمترین کانون شیعی در سده­های بعد بررسی شود.

تولد و نامگذاری

حضرت معصومه(سلام الله علیها) در روز دوشنبه، اول ماه ذیعقده سال 173 ق در بیت امامت و در مهد ایمان و معرفت و علم پای به عرصه گیتی نهاد.[1]

نام او به برکت نام مقدس ام الائمه حضرت فاطمه علیها السلام به همین نام مبارک زینت گرفت.

امام هفتم صاحب چندین دختر با نام فاطمه داشت، [2] که اوّلین آنها یعنی، فاطمه کبری بعدها از طرف امام رضا علیه السلام، به معصومه مکنی شد.[3] براساس نقل تاریخی، امام رضا علیه السلام و حضرت معصومه (سلام الله علیها) هر دو از یک مادر بودند.[4]

پدر و مادر

پدر بزرگوار حضرت معصومه(سلام الله علیها)، امام موسی کاظم علیه السلام و مادر گرامی اش نجمه علیها السلام بود که به ایشان ام ولدی، تکتم، اروی، سکن، سمانه، ام البنین و طاهره نیز می گفتند.[5] در برخی منابع تاریخی اسامی دیگری نیز برای مادر حضرت فاطمه معصومه آمده از جمله: سکینه، سلامه، تحیمه، نجمه سها، شهره.[6]

حضرت نجمه علیها السلام ابتدا کنیزی در خدمت امام هفتم (علیه السلام) بوده است.[7] حمیده مادر امام هفتم شبی پیامبر صلی الله علیه و آله را در خواب دید و آن حضرت به او دستور داد حضرت نجمه را به فرزند خود موسی کاظم علیه السلام تزویج نماید.[8]  بنابراین ازدواج امام هفتم علیه السلام با نجمه خاتون علیه السلام با پیشنهاد مادر امام هفتم علیه السلام صورت گرفت. نجمه خاتون در حوزه علمیه همسر امام صادق (علیه السلام) به فراگیری علوم الهی می­پرداخت.[9] و اساساً یکی از دلائل علاقه حضرت حمیده علیها السلام و ترغیب ایشان به انتخاب عروس خویش همین مسئله بوده است.[10]

حضرت نجمه بسیار پرهیزگار و اهل عبادت بوده و از بهترین زنان در عقل و دین و حیا به شما می رفت و حضرت حمیده او را بهترین دختر در زیرکی و محاسن اخلاقی می دانست که هر نسلی از او پاکیزه و مطهر است[11]

القاب و کنیه ی آن حضرت

از جمله لقب های آن حضرت که در تاریخ آمده عبارتند از: طاهره، حمیده، برّه، رشیده، نقیه، رضیه، سیره و اخت الرضا. علاوه بر این القاب، لقب های محدثه، عابده، فاطمه الکبری، مرضیه، صدیقه و ... در یکی از زیارت نامه­های منسوب به ایشان آمده است[12] لقب های معصومه و کریمه اهل بیت نیز پس از شهادت ایشان عطا شد.[13]

از جمله کنیه های حضرت فاطمه معصومه علیها السلام که در زیارتشان نیز آمده است عبارتند از: بنت رسول الله، بنت فاطمه و خدیجه، بنت امیرالمومنین، بنت الحسن و الحسین، بنت ولی الله، بنت موسی بن جعفر، اخت ولی الله، عمه ولی الله.[14]

در کنار پدر بزرگوارش

دوران کودکی حضرت معصومه سلام الله علیها یعنی از سال 173 تا 179 در کنار پدر بزرگوارشان  در مدینه سپری شد ولی از آن بعد، یعنی از سال 179 تا 183 که امام هفتم علیه السلام در زندان هارون عباسی به سر برد، ایشان از نعمت قرار داشتن در کنار پدر محروم بودند.[15]

امام کاظم علیه السلام در سال 179 هـ ق به امر هارون رشید دستگیر و زندانی شد و حضرت فاطمه معصومه علیها السلام در خردسالی یعنی در شش سالگی به فراق پدر مبتلا شد. آن حضرت تا شش سالگی در مدینه در کنار پدر بود. و در همین سالهای کودکی، از مکتب تربیتی پدر بهره مند شد، به طوری که از نظر علمی و کمالات، نمونه عالی گردید و نسبت به همسالان خود از امتیاز خاص و بالایی برخوردار شد.

جلوه زیبایی آن در پاسخ به افتاء و پرسش های علمی شیعیانی که از راه­های دور به مدینه مراجعه کرده بودند. شیعیان مذکور هنگامی که به بیت امام در مدینه مراجعه می کنند که امام هفتم علیه السلام و هم چنین امام رضا علیه السلام حضور نداشتند آنها قصد برگشت داشتند که حضرت معصومه علیها السلام وقتی از اهداف آنها باخبر شدند به همه پرسش های علمی آنان پاسخ دادند.[16] از این رو همگی با دست پر از مدینه بازگشتند. در مسیر بازگشت شیعیان به امام هفتم برخوردند. امام وقتی از قضایای فوق باخبر شدند. و آن پاسخ ها را ملاحظه کردند فرمودند: فداها ابوها و تمام پرسشها را تائید نمودند.[17]

همین رشد و کمال باعث شد که حضرت معصومه (سلام الله علیها) در غیاب پدرش به عنوان حجت و امین پدر معرفی گردید چنان که در فرازی از زیارت نامه ی ایشان، فاطمه معصومه ی(سلام الله علیها) به عنوان حجت و امین از جانب امام هفتم، معرفی شده است.[18]

حضرت معصومه علیها السلام در کنار برادرش امام رضا علیه السلام

هنگامی که امام کاظم علیه السلام بنا بر قول معتبر در سال 179 به دستور هارون دستگیر شد. او را از مدینه به بصره و سپس به بغداد بردند و زندانی نمودند. حضرت معصومه علیها السلام شش سال داشت که در خردسالی به فراق جانسوز پدر گرفتار گردید. فراق پدر برای او بسیار اندوه­بار و جگرسوز بوده و دیگر پدر را ندید تا آن هنگام که خبر شهادت پدر را در زندان هارون الرشید شنید. او از ابتدای دستگیری پدر در سال 179 تحت کفالت برادرش امام رضا (علیه السلام) قرار گرفت. و از آن پس تا سال 200 (یعنی بیست و یک سال) در کنار برادری همچون امام رضا (علیه السلام) بزرگ شد و به مقامات بسیار عالی از کمالات علمی، عرفانی و اخلاقی دست یافت.

روشن است که حضرت معصومه (سلام الله علیها) از این فرصت، نهایت بهره برداری را کرد، و در پرتو انوار وجود امام معصوم (علیه السلام) حضرت رضا (علیه السلام) بزرگ شده و به عالی ترین درجات دست یافت. لذا با این که نام او فاطمه بود، حضرت رضا (علیه السلام) او را «معصومه» خواند و با این لقب، عالی ترین مقام علمی و طهارت نفس او را آشکار ساخت و با صراحت فرمود: من زار المعصومه بقم کمن زارنی، یعنی کسی که معصومه علیها السلام را در قم زیارت کند، مانند آن است که مرا زیارت کرده است.[19]

 

هجرت حضرت معصومه به ایران

همان گونه که تاریخ شاهد است حجت های خدا همواره پایتخت و مقر استقرار خود را جای قرار داده اند که از اهمیت ویژه ای برخوردار باشد. مثلا شهرهای مکه و مدینه در زمان پیامبر صلی الله علیه و آله هم از لحاظ سیاسی و بازرگانی چنانچه در دوران امام علی علیه السلام شهر کوفه نسبت به سایر شهرهای جهان اسلام موقعیت خاصی پیدا کرد و حضرت مقر حکومت خود را از آنجا قرار دادند در زمان حیات پر برکت امام رضا علیه السلام نیز، چون دولت عباسی پایتخت خود را به خراسان منتقل کرده بود، مدینه و کوفه مرکزیت و محوریت سیاسی خود را از دست داده، از گردونه ام القرائی، جهان اسلام خارج شدند، چرا که خراسان نسبت به کشورهای عربی و آفریقایی از جایگاه مهمی برخوردار شده بود. [20]

 حرکت امام رضا علیه السلام به سوی خراسان جغرافیایی عالم اسلام را تغییر داد، تشیع را به ایران منتقل نمود و به آن محوریت بخشید و سپس از ایران به اقص نقاط عالم منتشر گردید. کما اینکه با آمدن حضرت معصومه (علیها السلام) به قم به اشاره امام رضا علیه السلام نیز، جابجایی دیگری در قطب معنویت شیعی روی داد.

 پس از هجرت امام رضا علیه السلام به خراسان، گروه­های زیادی از امام زادگان و بستگان آنها که تعدادشان به 12673 نفر می رسید، به سوی خراسان حرکت کردند. با هجرت امام رضا علیه السلام به خراسان و هجرت امام زادگان به ایران، زمینه گسترش تشیع پیش از بیش فراهم گردید و با ورود امام زادگانی چون علی بن جعفر احمد بن موسی شاهچراغ و فاطمه معصومه (سلام الله علیها) و فعالیت های شهادت طلبانه و آگاهی بخش آنان که منشأ تاثیرات فراوانی در عالم تشیع گردید، تشیّع رو به فزونی گذاشت و دیگر امامزادگان از فضای محدود و نا امن مدینه بیرون آمدند و با حرکت به سوی ام القرای جهان اسلام، تمام شهرها و مراکزی که در مسیر راهشان قرار داشت را به نحوی متاثر ساخته، قلوب مومنین را به تشیع و امامت برگزیدگان خدا معطوف داشتند. مامون که با آوردن امام به خراسان دنبال تثبیت پایه های حکومت خود بوده اما وقتی دید که حکومت او به زوال می رسد و سیل عظیمی دنبال امام رضا علیه السلام می رسد دستور قتل عام همه آنان را صادر نمود و همه شان به شهادت رسیدند.[21]

 

با این حال در میان امامزادگانی که به ایران هجرت کردند، هجرت حضرت معصومه (سلام الله علیها) نه تنها برای دیار و تاریخ قم که برای همه سرزمین ایران و تاریخ تشیع، آثار و برکات چشمگیری به همراه آورد و منشأ تحولات و تاثیر عظیمی گردید. آن بانوی بزرگ، بواسطه تقرب به ولی معصوم (علیه السلام) روحی آینده نگر داشت و با توجه به آینده قم و محوریتی که بعدها برای این سرزمین پیش می آید محوریتی که آرام گاه ایشان مرکز آن خواهد بود، بدین دیار روی آورد این جریان به خوبی روشن می کند که آن بانوی بزرگ به آینده اسلام و موقعیت این سرزمین توجه داشته است و خود را با شتاب بدین سرزمین رسانده و محوریت و مرکزیت آن را با مدفن خود پایه ریزی کرده است.[22]

 

انگیزه های هجرت  ایشان به قم

انگیزه های مختلف در مورد هجرت حضرت معصومه(سلام الله علیها) یافت می شود از این قرار است:

1ـ عدم تحمل دوری از امام و مقتدای خویش؛

2ـ رسواگری حرکت بنی عباس؛

3ـ تثبیت پایگاه فرهنگی تشیع.

اما از میان موارد فوق آنچه کمتر مورد توجّه قرار می­گیرد، مورد آخر است. مرور تاریخ نشانگر آن است که ائمه معصومین علیهم السلام بارها به ولادت حضرت معصومه سلام الله علیها مژده دادند و به رحلت و دفن شدن ایشان در شهر قم اشاره کردند. بر این اساس، بدون شک مهاجرت حضرت معصومه (سلام الله علیها)به قم، حرکت تصادفی نبوده بلکه از روی بصیرت و برنامه ریزی دقیق انجام شده بود و همه امور الهی براساس تقدیر الهی رقم می خورد و لذا به یقین می­توان گفت همانگونه که هجرت تاریخی امام رضا علیه السلام به ایران، مرکز تشیع را در عالم اسلام جابجا نمود، هجرت حضرت معصومه به قم نیز، در تثبیت این دیار به عنوان پایگاه فرهنگی تشیع در جهان اسلام، نقش بسزایی ایفا نمود. هر دو هجرت منشأ پیدایش تحولات عظیمی در عالم شد. یکی با آمدن به ایران سبب جابجایی مهمی در عالم اسلام گردید. و پایگاه مکتب تشیع را به ایران منتقل کرد و به آن محوریت بخشید تا معارف شیعه از آنجا به سراسر دنیا منتشر شود و دیگری با هجرت به قم، سبب تثبیت این شهر به عنوان پایگاه فرهنگی تشیع در جهان اسلام شد تا همواره منشأ خیرات و برکات فراوانی برای شیعیان در طول تاریخ باشد. حضرت معصومه (سلام الله علیها) تمام عواقب حرکت تاریخی خویش را می دید و برای ایجاد همین اثرات مهم، آگاهانه هجرت کرد و جهانی را مرهون عملکرد سنجیده و ایثارگرانه خویش نمود.[23]

 

تثبیت و گسترش جامعه شیعی بر محوریت حضرت معصومه(سلام الله علیها)

تشیع در قم با وارد شدن جمعی از قبیله بنی اسد در سال 66 و 67 ق آغاز گردید ولی قبل از آن یک مرد عرب به نام خطاب بن اسدی به این روستا آمد و مسجدی را بنا نمود. و به راز و نیاز پرداخت و بعد از آن قبائل دیگر در قم وارد شدند. [24]

با این حال به نظر می­رسد اظهار علنی مذهب اهل بیت در قم نخستین بار، از جانب موسی بن عبدالله سعد اشعری صورت گرفت و مردم قم ـ با وجود آن که حاکمانی سنی داشتند ـ به وی اقتدا کردند و مذهب خود را آشکار نمودند. وی از اصحاب امام باقر علیه السلام و امام صادق علیه السلام و معاصر ایشان بوده است وجود خاندان اشعری و دیگر قبایل عرب در قم موجب گرایش مرم به دین مبین اسلام شد.[25]  

اعراب اشعری، مشعل هدایت و ارشاد را برای اولین بار در این شهر فروزان نمودند و به طور رسمی و برای نخستین بار، در قم به عنوان اولین پایگاه شیعه امامیه، معارف شیعه را تدریس کردند و تربیت یافتگان مکتب قم، بر سایر بلاد اسلامی نورافشانی کردند.

 اما آغاز شکوفایی علمی قم را باید قرن دوم هجری مقارن با هجرت امام هشتم علیه السلام به ایران و هجرت خواهر مکرمه ایشان و امامزادگان همراه آنها و دیگر صحابی چهار امام بزرگوار ـ امام صادق و امام باقر علیه السلام و امام کاظم و امام رضا علیهم السلام به قم و نواحی آن دانست. در قرن دوم، قم پس از کوفه بیشترین صحابه را داشت. قم در این قرن چند واقعه برجسته تاریخی را که بر حیات علمی شهر، موثر بوده اند را شاهد است؛ از آن جمله می توان به هجرت فرزندان و فرزند زادگان ائمه علیهم السلام به قم اشاره کرد که بیشترین تعداد صحابی و علماء در تاریخ قم بوده است.[26] در میان این هجرت کنندگان فاطمه معصومه (سلام الله علیها) نخستین کسی از فرزندان معصوم بود که قم را برای توقف انتخاب کرد.[27]

علاوه بر حضرت ایشان، دومین دوّمین عالم شکوفایی علمی قم، ارجاع دادن شیعیان به صحابیان برجسته قم توسط امامان علیهم السلام بوده است. امام رضا علیه السلام در مورد زکریا بن آدم فرمودند: «زکریا بن آدم قمی امین دین و دنیای شما است»[28] و به این طریق،  در مسائل شرعی شیعیان را به طرف زکریا بن آدم ارجاع دادند. مرکزیت قم برای شیعه در این قرن موجب شد که علمای بزرگ شیعه برای فرا گرفتن علوم و احادیث از علماء قم که احادیث شان با واسطه کم تری به ائمه می رسید، رجوع می کردند و سادات و آل علی بیشتر از دیلم و طبرستان، قم را ترجیح می­دادند.

ولی آنچه که برای همیشه تاریخ و در همه دورانهای پر فراز و نشیب مسلمانان به عنوان مهم ترین عامل انتقال و توسعه فرهنگ اسلامی و مرکزی برای مبارزه و حرکت جهادی و مبارزاتی با دستگاه های ظلم و جور، تاثیر گذار و کارساز بوده و اسلام رادر صحنه جهانی به صورت دینی قوی و قدرتمند مطرح ساخته تاسیس حوزه علمیه قم است که به آن اشاره­ای خواهیم داشت.

تاسیس حوزه­های علمیه قم

حوزه علمیه قم برای اولین بار با عنایت امام هشتم علیه السلام با مرجعیت یافتن (زکریا بن آدم) در میان شیعیان قم و مناطق مجاورش جوانه زد و در اواخر غیبت صغری و با آغاز حکومت آل بویه، صورت علنی به خود گرفت.[29] از میان آثار فراوانی که بزرگان اهل نظر برای هجرت معصومه (سلام الله علیها) شمرده اند، تجمع حوزه های علمیه در اطراف مرقد شریف این بانو و تبدیل شدن این شهر به قلب تپنده جهان اسلام، از همه چشم نوازتر است. اصولا تجمع حوزه های علمیه در اطراف حرم حضرت معصومه (سلام الله علیها) یک تجمع تصادفی نیست، بلکه تجمع هدایت شده از جانب معصومین (علیه السلام) است. این موضوع یکی از مراحل تصرفات تاریخی معصومین (علیه السلام) در شکل گیری و هدایت جامعه شیعه است. با تصرف و هدایت ایشان، حوزه علمیه قم از نجف اشرف به قم منتقل شد و پیرامون مضجع شریف کریمه اهل بیت (علیه السلام) نضج گرفت. و محور توجهات معنوی و کانون اتمام حجت بر محور معارف شیعه گردید. حضرات معصومین (علیه السلام) این مهم را بارها خبر داده اند. در روایتی از امام صادق علیه السلام آمده است که فرمود: «به زودی کوفه از مومنان خالی می شود و علم از آن جمع می گردد ـ همان طور که مار در لانه اش جمع می شود سپس در شهری که به آن قم گویند، ظاهر می شود و آن دیار، مرکز علم و فضیلت می گردد.»

روایت دیگری از ایشان در مورد قم به این مضمون نقل شده است: « همانا خدا را حرمی است و آن مکه است و رسول صلی الله علیه و آله را حرمی است و آن مدینه است و امیرالمومنین را حرمی است و آن کوفه است و ما را حرمی است و آن شهر قم است به زودی زنی از فرزندانم در آنجا به خاک رود که نام او فاطمه است و هر کس او را زیارت کند بهشت برای او واجب خواهد شد»

همچنین ایشان در مورد شهر قم فرمودند: «آنگاه که به شما بلا و دشواری در رسید، به قم روی آورید که قم جایکاه امن فرزندان فاطمه (سلام الله علیها) و آسایشگاه مومنان است.»[30]

 امام رضا علیه السلام نیز در مورد قم فرمودند: «بهشت را هشت در است و یکی از آن درها از آن مردم قم است خوشا آنان خوشا آنان و خوشا حالشان.»[31]

پس از هجرت فاطمه معصومه به قم و محوریت یافتن این شهر، در اواخر قرن دوم و قرن سوم و چهارم، قم به مهم ترین مرکز علماء و محدثن شیعه تبدیل گشت و در این عصر علمایی به تدریس و نقل احادیث و تالیف و تصنیف اشتغال یافتند که از جمله آنها عبارتند از:

1ـ محمد بن حسن صفار صاحب کتاب بصائر الدرجات و کتب دیگر و از جمله اساتید شیخ صدوق؛

2ـ آدم بن اسحاق از اصحاب امام رضا علیه السلام؛

3ـ زکریا بن آدم اشعری که قبرش در شیخان قم است و وکیل امام رضا علیه السلام بوده است؛

4ـ جناب شیخ ابوالحسن علی بن حسین بن موسی بن بابویه قمی صاحب کتاب الرساله،

5ـ ابوجعفر محمد بن قولویه صاحب کتاب الزیاره که قبرش در باغ ملی قم می­باشد.

 

نتیجه

از آنچه گذشت می­توان نتیجه گرفت که هجرت معصومه (سلام الله علیها) به شهر قم، حکمت و مصلحت پروردگار بوده و خداوند متعال حضرت معصومه (سلام الله علیها) را برای این کاری بزرگ یعنی دفاع از مکتب ولایت به سمت ایران هجرت داد و به خاطر این هجرت بزرگ تشیع را به عالم دنیا رساند.  حضرت معصومه (سلام الله علیها) با هجرت به قم، با دفاع از ولایت هم از سیره جده­شان حضرت زهرا (سلام الله علیها) تبعیّت کردند و هم دنباله­روی سیره عمه بزرگوارشان حضرت زینب سلام الله علیها در افشا کردن حکومت ظلم و جور بودند. ایشان با مهاجرت به قم مهمترین کانون اجتماع شیعیان در عالم را پایه­گذاری کردند و به تبع برکات وجودی ایشان، معارف اهل بیت از این مکان به سراسر گیتی منتقل شد.


فهرست منابع

1ـ ابن بابویه، محمد بن علی، عیون اخبار الرضا، موسسه الاعلی للمطبوعات، بیروت، 1363.

2ـ محمد اشتهاردی، محمد، حضرت معصومه فاطمه دوم، مسجد جمکران، قم، 1375.

3ـ انصاری، زنجانی محمد صادق، زیارت نامه حضرت معصومه (سلام الله علیها)، قم 1413.

5ـ حون، محمد، اعلام النساء للمومنات، اسوه، قم، 1411 ق.

6ـ حسن بن محمد بن حسن قمی، تاریخ قم، تصحیح سید جلال الدین طهرانی، نشر مجلس، تهران 1312.

7ـ خوئی، سید ابوالقاسم، معجم رجال الاحادیث، انتشارات دار الزهراء، بیروت، بی تا.

8 ـ سید رضی، نهج البلاغه، انتشارات دار الهجره، قم، بی تا.

9ـ شاهرودی، علی غازی، مستدرک سفینه البحار، موسسه بعثه، تهران، 1368.

10-  محمد گیتی، طریقی در تحقق ولایت الهیه، انتشارات فخر ولایت، قم، 1389.

11- مالکی الملیکی، علی بن محمد، الفصول المهمه، دارالحدیث، قم، 1432.

12- مالک سهر، محمدتقی، ناسخ التواریخ، اسلامیه، تهران، 1385.

13- محمد محمدی اشتهاردی، حضرت معصومه چشمه جوشان کوثر، نشر مطهر، بی نا، 1378.

14- مجلسی، محمدباقر، جلاء العیون، کتابفروشی اسلامی، تهران، 1348.

15- مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، دار الاحیاء التراث، بیروت، 1983.

16-- محمد حکیمی، حضرت معصومه و شهر قم، دفتر تبلیغات اسلامی، قم، 1376.

17- محمد، حاجی تقی محمد، سیر تاریخی فقهاء و محدثین، فصلنامه قم، قم، 1376.

18- نوبختی، محمدالحسن، فرق الشیعه، مکتب من الفقیه، قم، 1360.

19- یوسف، یوسف علی، شهیده قم، آرام دل کوثر غدیر، تهران، 1387.

20- تجلی کوثر در فاطمه معصومه (سلام الله علیها)، موسسه فرهنگی کوثر ولایت، انتشارات فجر ولایت، بی نا.

21-. کلینی، محمد بن یعقوب،کتابفروشي علميه اسلاميه: تهران، 1369.

 

 



[1]. مستدرک سفینه البحار، ج 8، ص 257.

[2]. الفضول المهمه، ص 242.

[3]. ناسخ التواریخ،  ج 3، ص 68.

[4]. حضرت معصومه چشمه جوشان کوثر، ص 17 ـ 15.

[5]. فرق الشیعه، ص 87، عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 15.

[6]. جلاء العیون، ص 926.

[7]. همان، ص 927.

[8]. عیون اخبار الرضا، ج 1، ص 26.

[9]. اصول کافی،ج 1، ص 477.

[10]. شهیده قم، ص 32.

[11]. جلاء العیون، ص 927.

[12]. اعلام النساء للمومنات، ص 576.

[13]. حضرت معصومه فاطمه دوم، ص 173 ـ 172.

[14]. زیارت نامه حضرت معصومه (سلام الله علیها).

[15]. شهیده قم، ص 30.

[16]. شهیده قم، ص 34.

[17]. حضرت معصومه فاطمه دوم، ص 166.

[18]. بحارالانوار، ج 42، ص 88.

[19]. نهج البلاغه، نامه 35، ص 408.

[20]. تجلی کوثر در فاطمه معصومه (سلام الله علیها)، علامه مرتضی عسکری، ص 65.

[21]. معصومه طریقی در تحقق ولایت الهیه، ص 132.

[22]. حضرت معصومه (سلام الله علیها) و شهر قم، ص 40.

[23]. تجلی کوثر در فاطمه معصومه (سلام الله علیها)، مصاحبه سید مهدی میرباقری.

[24]. معصومه طریقی در تحقق ولایت الهیه، ص 181.

[25]. سیر تاریخی فقهاء و محدثین قمی، ج 1، ص 99.

[26]. سیر تاریخ فقهاء و محدثان قمی، ج 2، ص 60.

[27]. تاریخ قم، ص 213 ـ 214.

[28]. معجم الرجال الحدیث، ج 7، ص 273.

[29]. فاطمه معصومه (سلام الله علیها) طریقی در تحقق ولایت الهیه، ص 188.

[30]. تاریخ قم، ص 7.

[31]. بحارالانوار، 60/215.